گردشگری ایران در سالهای اخیر با چالشهای ریز و درشتی مواجه بوده است. ایران با وجود بهرهمندی از ظرفیتهای بالقوه در حوزه گردشگری نتوانسته از این پتانسیلها به شکلی مطلوب استفاده کرده و رقابت منطقهای در زمینه جذب گردشگر را به کشورهای منطقه نظیر ترکیه و امارات متحده عربی واگذار کرده است.
در خصوص علل عملکرد نه چندان موفق ایران در زمینه جذب گردشگران خارجی و نیز دلایل توفیق نیافتن در عرصه توسعه گردشگری داخلی، دلایل ریز و درشتی از نبود زیرساختها تا مساله ایران هراسی و موارد دیگر مطرح میشود.
برای بررسی مشکلات صنعت گردشگری ایران، سراغ محمد محب خدایی، معاون پیشین گردشگری کشور رفتیم. او در دولت حسن روحانی، پیش از تبدیل سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به وزارتخانه، معاون رئیس وقت سازمان یعنی علیاصغر مونسان بود. محب خدایی معتقد است که استفاده از ظرفیت ایرانیان مقیم خارج از کشور، تمرکز بر کار رسانهای در سطوح ملی و بینالمللی برای معرفی بیشتر و بهتر ایران و نیز تسهیل شرایط برای تقویت گردشگری ورودی، میتواند تحول اقتصادی بزرگی در کشور به وجود آورد. گفتوگوی «سفر امروز» با محمد محب خدایی را در ادامه بخوانید.
در سال ۲۰۱۶ تعداد گردشگران ورودی به ایران حدود ۹ میلیون و ۶۰۰هزار نفر بود اما در یک سال اخیر با وجود اتمام همهگیری کرونا، براساس آمار رسمی کمتر از ۷ میلیون گردشگری ورودی داشتهایم. شما دلایل این وضعیت را در چه عواملی میبینید؟ به نظر شما برای عبور از چالشهای موجود در صنعت گردشگری ایران، چه اقداماتی باید در دستور کار قرار بگیرد؟
در علم مدیریت بحثی پیرامون کالا یا خدمتِ جایگزین داریم. اگر به موضوعات به شکل دانشی و تخصصی نگاه کنیم، دیگر تمرکزمان روی افراد، یعنی مدیران نمیرود. چرا که فرایندها مشخص است و ادامه مییابد. این که آقای شالبافیان و همکارانشان چه تلاشی کردهاند، طبیعتا در همان بحث کالای جایگزین و مسایل مرتبط قابلبررسی است. در حال حاضر بحثهای تحریمی و چالشهای بینالمللی و جنگهای منطقه را داریم. این امکان وجود داشت که این بحثها را از طریق متقاضیان سایر محصولات پر کنیم اما چون برنامه کلانی وجود ندارد، باعث میشود که این اتفاق نیفتد.
تصور میکنم این مشکل از زمانی پیش آمد که آقای تیموری در سند راهبردی گردشگری کشور دست بردند؛ بنابراین شخصا در این خصوص آقای شالبافیان را مقصر نمیدانم. متاسفانه با این فضایی که شکل گرفت، عقبگرد پیدا کردیم اما به هر صورت باید اذعان داشت که بحثهای سیاسی نیز در حوزه گردشگری بسیار موثر هستند.
در دوره اخیر معاونت گردشگری تاکید زیادی روی مساله لغو روادید یکطرفه با کشورها داشته است و لزوم دریافت ویزا برای سفر به ایران برای اتباع ۳۳ کشور حذف شده است؛ این اقدام تا چه حد میتواند اثر بخش باشد؟
لغو روادید یکی از اقدامات خوب است اما در کنار آن باید به جنبههای حاشیهای نیز توجه داشت. هر گردشگری که وارد کشور میشود میتواند به یک ظرفیت وایرال یا ویروسی برای معرفی مقصد تبدیل شود. اگر بتوانیم خاطرات خوبی برای گردشگر شکل دهیم، او به شکل دهان به دهان کشورمان را به عنوان مقصدی جذاب معرفی خواهد کرد.
در نظر بگیرید که در حال حاضر شاید چیزی حدود ۵میلیون گردشگر در قالب زیارتی از کشورهای دیگر وارد ایران میشوند اما برنامهای برای تبدیل این افراد به ظرفیتهای وایرال و معرفهای ایران در کشورهای مبداء نداریم. اگر از این ۵میلیون گردشگر زیارتی ورودی حتی فقط یک میلیون نفر آنها به بازاریابهای ایران تبدیل شوند و بعد از برگشت به کشورشان هر یک از آنها ۱۰نفر گردشگر برای ما بفرستند با ضریب بالایی از گردشگر ورودی مواجه خواهیم شد.
به نظرم در حال حاضر هیچ برنامهای برای گردشگران ورودی بعد از اتمام دوران سفرشان به ایران نداریم و نمیتوانیم این افراد را به مبلغان یا بازاریابان گردشگری کشور تبدیل کنیم.
زمانی اعلام کردیم که هر ایرانی ساکن در خارج از کشور اگر پنج گردشگر به ایران بفرستد، یک بلیط رایگان و بدون نام به مقصد ایران به او میدهیم. اینها روشهای مهمی است که میتواند کمک کند و باید بتوانیم از ظرفیت هفت میلیون ایرانی مقیم خارج از کشور که طبیعتا همه آنها اپوزیسیون نیستند، استفاده کنیم اما متاسفانه از این ظرفیت به شکل صحیح و مطلوب بهره نمیبریم.
در سالهای اخیر با جهش قیمت ارز و کاهش ارزش پول ملی مواجه شدیم. این اتفاق باعث شد که از سویی هزینههای سفر به ایران برای گردشگران خارجی کاهش یابد. از سوی دیگر ایرانیانی که پیش از این به سفرهای خارجی مثل ترکیه و ارمنستان میرفتند به ناچار باید مقاصد داخلی را برای سفر انتخاب میکردند. فکر میکنید جهش نرخ ارز و پیامدهای آن چه تاثیری بر حوزه گردشگری ایران داشته است؟
نباید تصور کنیم که جهش نرخ ارز برای گردشگری کشور یک امر مثبت صد در صدی است. نکته مثبت آن این است که گردشگر خارجی که وارد ایران میشود با هزینه کمتری میتواند سفر کند و مزیت رقابتی پیدا میکنیم که البته از این مزیت نیز استفاده نکردهایم.
در خصوص این که گفته می شود به سبب گران شدن ارز میزان سفرهای خارجی ایرانیان کمتر میشود و این امر ممکن است باعث توسعه گردشگری داخلی شود اما باید بگویم فردی که به لحاظ درآمدی در ردههای بالا قرار میگیرد زیاد از گران شدن ارز متاثر نشده و همچنان سفر خارجی خواهد داشت. درصد کمی از مردم عادی (قشر متوسط) هم که خارج می شدند با توجه به افزایش هزینههای زندگی قدرت خریدشان در کل پایین میآید و همین امر باعث می شود که فرد حتی امکان رزرو هتل در داخل کشور را نیز نداشته باشد.
فکر میکنید در شرایط کنونی وضعیت زیرساختی کشور برای توسعه گردشگری داخلی تا چه اندازه مهیا است؟
در زمینه زیرساختی مشکل آنچنانی در کشور وجود ندارد؛ اگر به فرض تمام بخشهای گردشگری با هم فعال شود، این بخشها به شکل خودکار الگوی توسعه خودشان را پیدا میکنند.
در حال حاضر ساختار موجود انسجام کافی و شرایط مطلوب کامل را ندارد؛ خودرویی را تصور کند که موتورش را درست میکنید اما گیربکس آن با مشکل مواجه می شود و یا روی هر بخش دیگر آن که دست بگذارید جای دیگر با مشکل مواجه میشود، گردشگر ایران نیز یک چنین وضعیتی دارد. به نظرم این بحثها چالشهای تخصصی است و نمیتوان به شکل عادی و عمومی با آنها برخورد کرد.
در زمینه گردشگری سلامت، ایران به سبب قیمت پایین خدمات و کیفیت مناسبی که در حوزه پزشکی و درمان دارد، مزیت نسبی نسبت به کشورهای همسایه دارد. با این همه تمام بازیگران این عرصه اعم از وزارت گردشگری، وزارت بهداشت و وزارت امور خارجه در سال های گذشته پای کار نیامده و با هم تعامل مناسبی ندارند. وضعیت کنونی و عملکرد ایران در حوزه گردشگری سلامت را چگونه می بینید و تصور می کنید برای بهبود شرایط در این حوزه چه باید کرد؟
اینکه بگوییم چون دربحث گردشگری سلامت ارزان هستیم، پس مزیت نسبی داریم صحیح نیست؛ کسی که مریضی داشته و سلامتش به خطر افتاده است نمیرود از طریق سایت و مواردی از این دست پزشک انتخاب کند و به خاطر حفظ جان خودش هم که شده فرد صرفا به دنبال ارزانی نمیرود.
درواقع کسی که دنبال خدمات ارزان پزشکی است در کشور خودش فرآیند مداوا را پی گرفته و به خارج از کشور هم نمیرود. بنابراین باید توجه داشت که گردشگری سلامت صرفا به ارزانی وابسته نیست.
به هر روی باید توجه داشت که در حوزه سلامت فرد برای انتخاب پزشک و محل درمان پرس و جو کرده و از افراد سوال میکند و این سوال کردن و معرفی در مبداء مهم است.
اینطور تصور میکنم که در حوزه گردشگری سلامت چالش ما این است که در کشور مبداء مشکل داریم. به بیان دیگر در کشورهای مبداء عملکردمان برای جذب گردشگران سلامت صحیح و مطلوب نیست و به طور کلی و شفاف باید بگویم اصلا روش عملمان در این حوزه صحیح نیست.