سفر امروز: سرانجام پس از گمانهزنیهای بسیار، سیدرضا صالحی امیری، معاون گردشگری وزارت میراث فرهنگی را تغییر داد. معاونتی که با ارجاع به سخن صریح آقای وزیر، بیشترین توان و وقت وزارتخانه و شخص سید رضا صالحی امیری را مصروف خود میکند.
درست یک هفته پیش بود که وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در نشستی با هتلداران کشور، مدیران عامل گروههای هتلداری، سرمایهگذاران حوزه گردشگری و اعضای مجمع تشکلهای گردشگری تصریح کرد که «۵۰ درصد از وقت» خود را صرف گردشگری میکند. گزارهای که پیام نهفتهای در خود دارد و آن اینکه از نظر عالیترین مقام وزارتخانه، گردشگری در میان سه حوزه ماموریتی این دستگاه دولتی، نیازمند بیشترین توجه است.
امروز اما خبری از منابع مطلع شنیده شد مبنی بر اینکه انوشیروان محسنی بندپی به عنوان معاون گردشگری کشور برگزیده شده و صبح فردا رسما معارفه خواهد شد.
خبری که به قاعده تکاندهنده بود؛ چون صرف نظر از تواناییها، جایگاه و سوابق محسنی بندپی در حوزههای عمدتا سیاسی، کمترین ارتباطی میان کارنامه او با صنعت گردشگری دیده نمیشود؛ و –به قول قُدما- معالاسف اینکه این انتصاب در دولتی صورت میگیرد که با شعار تخصصگرایی، شایستهسالاری، پرهیز از انتصابهای باری به هر جهتی و دادن مسئولیتها به اهلش سر کار آمد.
زمانی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی سازمانی بود که رئیسش معاون رئیسجمهور محسوب میشد. یکی از انتقاداتی که به آن ساختار وجود داشت، این بود که چون وزارتخانه نیست و عالیترین مقام آن از نمایندگان مجلس رای اعتماد نمیگیرد، مجلس ساز و کار قانونی برای پرسش از رئیس سازمان را ندارد و اگر بنا باشد پرسشی از عملکرد سازمان مطرح شود، این رئیس جمهور است که باید به مجلس بیاید و جوابگوی عملکرد معاونش باشد؛ که طرح چنین پرسشی در میان انبوه مسئولیتهای رئیس قوه مجریه، عملا ناممکن بود. چنین بود که سالها گفته میشد سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی «حیاط خلوت» روسای جمهور است تا هر وقت نتوانند برای مدیری در جایگاه وزارت رای اعتماد بگیرند، با صدور حکمی، او را به عنوان معاون خود راهی سازمان میراث فرهنگی میکنند. به هر حال تلاشها و پیگیریهای بخش خصوصی نتیجه داد و سازمان به وزارتخانه تبدیل شد تا ای بسا عملکرد این دستگاه نظارتپذیر شود؛ اما متاسفانه هنوز انگار استعاره «حیاط خلوت» در مورد نهاد متولی گردشگری مصداق و موضوعیت دارد. برای اثبات این مدعا چه گواهی بهتر از اینکه معاون گردشگری کشور از میان نیروهای سیاسی نزدیک به دولت انتخاب میشود که دست بر قضا مسئولیتهای مهمی هم داشته اما هیچ یک ارتباطی به صنعت مهم گردشگری ندارند. استانداری تهران، سرپرستی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سرپرستی سازمان تامین اجتماعی و نمایندگی مجلس، کدامیک برخورداری معاون گردشگری کشور از تجربه لازم را تضمین میکند؟
در دفاع از این انتصاب، یحتمل از سوابق و عملکرد محسنی بندپی در مسئولیتهای پیشین سخن به میان خواهند آورد! اما آیا این مسئولیتها به کار حوزهای سراسر تخصصی مانند گردشگری خواهد آمد؟
تجربه نشان داده است که انتصاب افراد غیرمتخصص در مسئولیتهای تخصصی، نتیجهای جز اتلاف وقت و سرمایه کشور نخواهد داشت. مردم و خصوصا فعالان و متخصصان حوزه گردشگری و آنها که توان و سرمایه خود را در بخش خصوصی برای پیشرفت و پویای این صنعت درآمدزا به کار بستهاند، حق دارند معترض باشند به اینکه باز هم معاون گردشگری متاثر از ملاحظات بیرونی باید محل آموزشِ ضمن خدمت کسی باشد که بناست اصلیترین جایگاه مدیریت دولتی این صنعت را بر عهده بگیرد.
اگرچه امیدواریم که نتیجه هر چه هست به نفع کشور و صنعت گردشگری باشد اما با یک حساب سرانگشتی هم میتوان دریافت که انتصاب محسنی بندپی با هر ملاکی ممکن است صورت گرفته باشد به جز اقتضائات و نیازهای فنی و تخصصی.
در حالی که صنعت گردشگری در سالهای گذشته فشارهای زیادی را متحمل شده و بعضی از فعالان و کارشناسان، وضعیت این صنعت را «در حال احتضار» توصیف میکنند، چنین انتصابی بسیار عجیب است. چرا که توقع از دولت پزشکیان این بوده که طبق تعبیر خود رئیس جمهور و نزدیکانش، برای پُستها نیرو انتخاب کنند، نه اینکه برای افراد دنبال مسئولیت بگردند.
انوشیروان محسنی بندپی میتوانست در وزارتخانهای دیگر، عهدهدار مسئولیتی شود که نه تنها محل چالش و انتقاد نباشد بلکه حدی از تحسین را هم از سوی افکار عمومی و رسانهها برانگیزد. مسئولیتهایی که او در آنها تجربه و تخصص کافی دارد؛ گویا چنین ملاحظاتی در این انتصاب دخیل نبوده که حتی به کمک ذرهبین هم نشانهای از نسبت معاون جدیدالانتصاب گردشگری با حوزه تحت مدیریتش در کارنامه او نمیبینیم؛ مگر آنکه به دنیا آمدن در بندری توریستی در شما کشور شرط کافی برای این پُست قلمداد شده باشد!